جدول جو
جدول جو

معنی برگ بو - جستجوی لغت در جدول جو

برگ بو
گیاهی از تیره غارها جزو تیره های نزدیک به آلاله ها که بصورت درختچه میباشد و آن گیاهی است دو پایه. برگهایش منفرد کامل و کناره هایش کمی موج دار است. طول برگهایش تا 14 سانتیمتر و عرض تا 5، 4 سانتیمتر میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
برگ بو
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، دهم، دهمست، دهمشت
تصویری از برگ بو
تصویر برگ بو
فرهنگ فارسی عمید
برگ بو
گیاهی از تیره غارها جزو تیره های نزدیک به آلاله ها که به صورت درختچه می باشد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

درختچه ای از تیره زیتونیان که برگ هایش بیضوی و نسبه طویل و دایمی است. گلهایش سفید و معطرند و در انتهای ساقه قرار دارند. در حدود 20 گونه از این گیاه شناخته شده که تعدادی از آنها در جنگلهای شمالی ایران و نواحی آستارا وجود دارند. این گیاه بعنوان درخت زینتی نیز کاشته میشود مندارچه. نوار ابیض باسم فغو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ نو
تصویر برگ نو
درختچه ای از تیرۀ زیتونیان، با برگ های درشت و بیضی شکل که همیشه سبز و گل هایش سفید و معطر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برو بوم
تصویر برو بوم
زمین سرزمین بوم و بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ سبز
تصویر برگ سبز
ورق سبزی از گیاهان که درویشان نیاز کنند، هدیه کوچک و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ بید
تصویر برگ بید
ورق درخت بید، نوعی از پیکان تیر که آنرا بهیئت برگ بید سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ بید
تصویر برگ بید
برگ درخت بید، نوعی پیکان شبیه برگ بید، برای مثال بدی گر خود بدی دیو سپیدی / به پیش بیدبرگش برگ بیدی (نظامی۲ - ۱۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرگ پو
تصویر گرگ پو
پوینده و دونده مانند گرگ، گرگ تاز، گرگ دو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگ سبز
تصویر برگ سبز
کنایه از چیزی کم بها که از روی محبت به کسی هدیه می دهند، برای مثال بینوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن / چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهد شدن (صائب - لغت نامه - برگ سبز)
فرهنگ فارسی عمید
مانند گرگ دویدن هروله: کهنه گر گاویی برابر داشت کرد در پای و گرگ دو برداشت. (جامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگ سبز
تصویر برگ سبز
((بَ گِ سَ))
مجازاً هدیه کوچک و ناچیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برگ بید
تصویر برگ بید
((بَ گِ))
نوعی از پیکان شبیه برگ بید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بد بو
تصویر بد بو
متعفن، گندیده، عفن
فرهنگ لغت هوشیار